بحث دربارهی طبیعت یا سرشت انسان از منظر نیک یا شر بودن ذاتی وی، در غرب و از دوران مسیحیت همواره مورد توجه بوده است. نگاههای مختلف به این مسأله از سوی فیلسوفان و اندیشمندان، نظامهای تربیتی متفاوتی را رقم زده است که هریک التزامات خاص خود را دارد. هدف بررسی سیر تطور این نگرشها در تاریخ غرب و تأثیرات تربیتی آن مخصوصاً در دو مقوله بازی و اقتدار است. از آنجا که تربیت صحیح انسان در گرو شناخت درست و دقیق اوست، پرداختن به این بحث حاﺋز اهمیت است. این بررسی با روش کیفی توصـیفی ـ تحلیلی و از نوع تحلیل اسنادی انجام شده است. سه نوع دیدگاه دراین باره وجود دارد؛ دیدگاه بدبینانه که انسان را ذاتاً شرور میداند؛ دیدگاه خوشبینانه که انسان را فطرتاً نیک میداند و دیدگاه خنثی است که معتقد است انسان به طور فطری نه بد است و نه خوب. تغییر دیدگاه از ناپاکی به پاکی و خنثی بودن سرشت انسان، تحول تعلیم و تربیت غربی را بهدنبال داشته است. آموزش و پرورش قرون وسطی با پذیرش آلوده بودن ذاتی انسان، خشک و خشن و منضبط و بههمراه تنبیه جسمانی و محدود کردن آزادی و اختیارکودک بوده است. اما تلاشهای روسو و سایرین مانند پیشرفتگرایان، آموزش و پرورش را به سمت فراهم کردن محیط امن عاطفی،آزادی دادن به کودک، توجه به بازی و درنتیجه رشد خلاقیت و فردیت وی پیش برد. همچنین معلم سرکوبگر مقتدر به معلم تسهیلگر یاریدهنده تبدیل شد و تمایلات و غرایز کودک مورد توجه قرار گرفت.
seirafianpour S, heidari M. Investigating the evolution of anthropological views about human nature and its effects on western education. 3 2024; 2 (73) URL: http://isoedmag.ir/article-1-423-fa.html
صیرفیان پور صفورا، حیدری محمد حسین. بررسی سیر تطور دیدگاههای انسانشناسانه دربارهی سرشت انسان و تأثیرات آن بر تعلیم و تربیت غرب. 1. 1403; 2 (73)