۶ نتیجه برای تدریس
دکتر فریده آفرین، آقای محمدرضا محمدی،
دوره ۱، شماره ۷۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش پیش رو با هدف طراحی وپیشنهاد الگوی تعاملی ارتقای مدرسه پژوهشمحور در استان سمنان با روش آمیخته کمی-کیفی انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی است. در بخش کمیّ روش آمار توصیفی استنباطی و مدلسازی معادلات ساختاری بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بسته بود که حجم نمونه آماری از میان ۷۳۶۵ نفر جامعهآماری بر اساس جدول مورگان، ۳۷۲ نفر از کلیه مدیران، معلمان، و کارشناسان ذیربط استان سمنان انتخاب شدند. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرمافزارهای اس.پی.اس.اس نسخه ۲۲ و اسمارت پی.ال.اس نسخه ۳ تجزیه و تحلیل شدهاند. یک پرسش از پرسشنامه و نیز پرسشهای مصاحبه به صورت کیفی انجام شد.در بخش کیفی پژوهش راهبرد پدیدارشناسی به کار رفته است. به صورت نیمه باز با ۵۰ نفر یعنی۴۰ معلم و ۱۰ صاحبنظر مصاحبه صورت گرفت. در نهایت علاوه بر تأیید تا حد قوی برازش مدل طراحی شده مطابق با نتایج پرسشنامه، میتوان با تحلیل آمار استنباطی چنین بیان کرد که فرهنگ و ساختار پژوهشمحور به عنوان متغیر مستقل با واسطه مدیر پژوهشمحور و معلم پژوهنده بهعنوان متغیرهای میانجی، تأثیر معناداری بر آموزش و یادگیری پژوهشمحور به عنوان متغیر وابسته دارد. از نتایج تحلیل پاسخهامیتوان به موانع مسیر ارتقای مدارس پژوهشی و پیشنهادهایی برای رفع آن پی برد. بنظر مهمترین آنها همانطورکه مدل مفهومی پژوهش نشان میدهد عوامل برونمدرسهای یعنی مربوط به نقصان در سیاستگذاری و تصمیمگیری، برنامهریزی و نظام امتیازدهی و تشویق سازمانی است که البته بدون اراده و عاملیت عوامل درون مدرسهای مانند معلم پژوهنده و مدیر، کاربرد خود را نمییابد.
دوره ۲، شماره ۲۴ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
ر این پژوهش با تأکید بر نظریهها و دیدگاه های نظری و استفاده از شیوه تحقیق مطالعات میدانی، به منظور درک عمیقتر موضوع، کوشش شده است تا وجوه مختلف نظرات اعضای هیأت علمی دانشگاه گیلان در زمینه ارزشیابی استادان شناسایی شود. محورهای اساسی و سهگانه ارزشیابی عبارتاند از: وضعیت علمی، کیفیت تدریس و اخلاق مدرسی. در این پژوهش پرسشنامه ارزشیابی اعضای هیأت علمی از نظر محتوی و نحوه اجرا مورد بررسی قرار گرفت. روش نمونهگیری تصادفی منظم و ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار و پایایی آن پس از اجرای پیش آزمون کاملاً تأیید شد. از مجموع ۳۱۳ نفر عضو هیأت علمی، پرسشنامه برای ۱۰۴ نفر جهت تکمیل، ارسال گردید. با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی و استنباطی نظیر جداول فراوانی، نمودارها و آزمون نان پارامتری c۲ ، دادههای پژوهش مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتابج پژوهش نشان داد که:۸۲% اعضای هیأت علمی دانشگاه گیلان با ارزشیابی کیفیت تدریس استادان توسط دانشجویان موافقاند و ۱۷% با آن مخالف هستند، که با توجه به مقدار c۲ = ۹۳/۰۷۱ این رابطه معنادار است. بیشتر آزمودنیها یعنی ۴۰% درصد اظهار کردند که بیشترین ضریب ارزشیابی باید به وضعیت علمی استاد تعلق گیرد و پس از آن به ترتیب به کیفیت تدریس و اخلاق مدرسی باید امتیاز داده شود. در مورد نحوه اجراء نیز ۷/۵۷% درصد اظهار کردند که بهتر است ارزشیابی هر دو نیمسال یک بار انجام گیرد و ۱/۵۷% موافق بودند که به جای نمونهای از دانشجویان یا دانشجویان ممتاز، تمام دانشجویان کلاس باید فرم ارزشیابی را تکمیل کنند.
دوره ۲، شماره ۲۵ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
بیان ارتباط بین سلسله مباحث مربوط به معرفت شناسی و روش شناسی بخصوص در تعلیم وتربیت یکی از موضوعات اساسی مورد نظر فلاسفه تربیتی است. سبک تدریس را رفتار عملیاتی یا فلسفه تربیتی معلم می داند. سبک تدریس فراتر از رفتار یا روش است، سبک تدریس رفتارها و روش هایی است که بایستی مبتنی بر یک نظام ارزشی خاص باشد که معلم به آن باور دارد.این نظام ارزش ها،فلسفه تدریس است. سوأل اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین فلسفه تربیتی معلمان با سبک تدریسشان است.روش تحقیق حاضر پیمایشی از نوع همبستگی بوده وبانمونه گیری طبقه ای تصادفی، تعداد ۳۸۶ نفر، از بین ۴۷۹۶ معلم شاغل در مدارس دولتی منطقه ۵ شهر تهران در سال تحصیلی۸۸-۱۳۸۷ با پرسشنامه های فلسفه ی آموزشی از وایلز و باندی و پرسشنامه سبک های تدریس از هانی و مامفورد مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته ها تحقیق نشان می دهد که: فلسفه تربیتی غالبی بین معلمین مشاهده نمی شود، بین فلسفه تربیتی معلمان و سبک تدریسشان با احتمالات کم و زیاد رابطه مستقیم وجود دارد.
دوره ۲، شماره ۲۶ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
در نگاه نخست آنچه از واژهی تدریس در ذهن تداعی میشود، عملکرد معلم در کلاس درس است. اما پرسش از اینکه این عملکرد چیست، چگونه به
پیش میرود و در نهایت به کج ا میانجامد، موضوع بسیار بحث برانگیزی است که هرگز از چشم فلاسفه و نظریهپردازان تعلیم و تربیت پنهان نمانده و کثرت
آراء در این زمینه قطعاَ چشمگیر است. آنچه در این تحقیق عرضه میگردد، نخست تبیین مفهوم تدریس و سپس بررسی کیفیت آن است. این پژوهش از
جنبهی روششناختی مبحثی تحلیلی است و در آن از اندیشههای فلاسفهی تحلیلی تعلیم و تربیت به فراخور موضوع و مبحث مورد نظر سخن به میان آمده
است. در تبیین مفهوم تدریس به تعریف این عملکرد تربیتی پرداخته م یشود و مهمترین عناصر مفهومی آن مورد شرح و بررسی قرار میگیرد . در تبیین
کیفیت تدریس باید به الگوها و روشهای تدریس نظر داشت، چون کیفیت معرف چگونگی عمل است. توجه به عناصر مفهومی و کیفی تدریس، مهمترین
جنبههای این عمل تربیتی را وضوح میبخشد و در راهنمایی عملی مربیان و معلمان نقش مؤثری ایفا میکند.
دوره ۲، شماره ۲۷ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
رتباط کوششی برای ایجاد اشتراک در احساس، اندیشه، رفتار، و عمل است. بدین ترتیب ارتباط با ظرفیت و وسعت یا مضیقه کنشوری روان شناختی ،کنشگری اجتماعی و تفاهمپذیری کنشگران سر و کار مییابد. کنشگران چه تجارب زیست شده ای دارند ، از منظر کدام شبکه معانی ونه لزومانظام معانی (عقل وایمان،یا هنر یامصلحتی)، خود، جهان و دیگران را میبینند؟ محتوا، صورتها و مجرا های ارتباطی نزد ذی نفعان: بانیان ، آمران، عاملان، حاملان، مخالفان، رقیبان و تمام کسانی که در معرض هر گونه کنش قرار میگیرند از چه مناظر و مرایایی مورد بازنمایی، درک، تفسیر، بازسازی، نفی، انکار، ویا تغافل قرارمی گیرد. کارکرد های ارتباط به این ترتیب ممکن است معنابخشی ، انسجام و یگانگی عاطفی ، یگانگیاجتماعی ، فرایند های نمادین تمایز وتفاوت ومخالفت، معنا بخشیدن ،تنوعزایی معرفتآمیزیا عاطفی در شرایط و شاکله اجتماعی و در یک کلمه کنش و اندر کنش های های ا جتماعی دیگر باشد. ارتباط به مثابه سرمایه اجتماعی مطلوب میتواند سبب شود خودمحوری اخلاقی به حس اجتماعی متعالی ارتقاء یابد. یا به عکس گونه نا مطلوب آن می تواند تمایلات خود محورانه،فردی یا گروهی را به طرز خطرناکی شعله ورسازد. ارتباط کلامی سه وجه از پدیده نطق است که باهم همپوشی دارند ؛ تکلم وهنر، شکفتن و شکافتن افکار از دل افکار دیگر که در منطق مطرح می شود، بیان حقایق و واقعیات (که در علوم مطرح می شود).
فاطمه قاسمی، زهرا حسینی،
دوره ۲، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف از پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس ساختارگرایی بر یادگیری و انگیزه پیشرفت در یادگیری بوده است که با روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه مستقل آزمایش و گواه اجرا گردید. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان است و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بر اساس طرح پژوهشی دانش آموزان به دو گروه ۳۰ و ۲۷ نفری آزمایش وگواه تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش روش تدریس ساختارگرا را که مشتمل بر پنج مرحله درگیر کردن، کاوش، تشریح، گسترش و ارزشیابی است به عنوان کاربندی آزمایشی دریافت کردند. در ضمن پژوهش، تاثیر این روش بر یادگیری درس فیزیک و انگیزه پیشرفت در یادگیری مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش انگیزه پیشرفت در یادگیری از پرسشنامه استاندارد شده انگیزه پیشرفت در یادگیری و برای سنجش یادگیری از آزمون تشریحی محقق ساخته استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس پس از بررسی پیش فرضهای آزمون مذکور، تاثیر روش تدریس ساختارگرایی بر انگیزه پیشرفت در یادگیری را با اطمینان ۹۵% تایید نمود. همچنین یافته های پژوهش تاثیر روش تدریس ساختارگرایی بر افزایش سطح یادگیری در حیطه شناختی را معنادار نشان دادند. بر اساس نتایج حاصل اجرای روش تدریس ساختارگرایی برای افزایش یادگیری در حیطه شناختی و انگیزه پیشرفت در یادگیری به برنامه ریزان و معلمان توصیه می گردد.