۶ نتیجه برای آموزش و پرورش
مسلم قبادیان، اکبر رضایی فرد، حافظ پادروند،
دوره ۱، شماره ۶۵ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر هوش معنوی بر درگیری شغلی با میانجی گری ذهنیت فلسفی کارکنان آموزش و پرورش ناحیه دو شهر خرم آباد در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کارکنان آموزش و پرورش ناحیه ۲ شهر خرم آباد بود. از میان جامعه آماری تعداد ۱۶۵ نفر از کارکنان مرد (۱۰۳) و زن (۶۲) آموزش و پرورش بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد درگیری شغلی کانونگو(۱۹۸۲)، ذهنیت فلسفی کمیلی اصل(۱۳۸۱) و پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) استفاده شد. داده های پژوهش توسط نرم افزار SPSS۲۱ و LISREL ۸,۵۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، جهت تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری به روش تحلیل مسیر استفاد شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، هوش معنوی بر ذهنیت فلسفی کارکنان تاثیر مستقیم و معناداری دارد. بین ذهنیت فلسفی بر درگیری شغلی کارکنان تاثیر مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش حاکی از تاثیر غیر مستقیم معنادار هوش معنوی بر درگیری شغلی کارکنان با میانجیگیری ذهنیت فلسفی بود. با توجه به نتایج مطالعه و ارتباط درگیری شغلی با هوش معنوی و ذهنیت فلسفی کارکنان و با توجه به اکتسابی بودن هوش معنوی و ذهنیت فلسفی پیشنهاد میگردد که مدیران سازمان موانع کسب هوش معنوی و ذهنیت فلسفی را شناسایی و از بین برداشته و شرایط را برای رشد آنها فراهم کنند و با برگزاری کلاسهای آموزشی مرتبط در این زمینه و با آموزش راههای عملی تقویت هوش معنوی و ذهنیت فلسفی، به قابلیتهای کارکنان افزوده و در جهت ارتقای درگیری شغلی و عملکرد آنان گام بردارند.
خانم زهرا محمدیان، آقا حسین عبدالهی، آقا علی دلاور، آقا کمال سخدریان،
دوره ۱، شماره ۷۰ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
بیکاری نوجوان و جوانان و پیامدهای اجتماعی ناشی از آن در شرایط بحرانی کشور،آموزش شغلی کارآفرینانه را به عنوان یک موضوع مهم مطالعاتی، موردنظر پژوهشگران رشته های مختلف قرار داده است. هدف این پژوهش ارزیابی تحقیقات و مطالعات انجام گرفته در حوزه آمورش کارآفرینانه در ایران است. این پژوهش برای اولین بار در ایران به شیوه فرا تحلیل انجام گرفت. هدف پژوهش حاضر، شناسایی روندهای حاکم و محتوای پژوهش های آموزش شغلی کارآفرینی، ارزیابی روش شناسی این پژوهش ها و تبیین چشم اندازی برای ارتقاء پژوهش های این حوزه است برای دستیابی به این اهداف، ۳۵ مقاله علمی- پژوهشی در زمینه آموزش شغلی کارآفرینی در حوزه رویکردهای کارآفرینانه در کشورمان با استفاده از روش فراتحلیل در شش گام بررسی شدند. یافته های پژوهش در چهار بخش سیمای کلی پژوهش های پیشین، یافته های مرتبط با روش شناسی پژوهش ها و یافته های رویکرد پژوهی، تبیین شده توزیع جغرافیایی پژوهش ها و در انتها، راه کارها و توصیه هایی ارائه شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تمرکز پژوهش ها بر برنامه ها و الگوهای کاربردی محدود بوده و بیشتر از منظر روش شناختی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفته اند. پژوهش ها بیشتر جنبه نظری داشته و برنامه های آموزشی و راهکارهای عملیاتی ارائه نداده اند. آموزش کاربردی کارآفرینی از طریق بومی سازی برنامه های شغلی کارآفرینی در سطوح نگرشی، راهبردی و عملیاتی کشورهای توسعه یافته مانند آلمان می تواند شاه کلید و راهکار اجرایی در زمینه کارآفرینی باشد.
دوره ۲، شماره ۲۵ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
ویکردهای کلی راجع به آموزش و پرورش برای حوزه های نظری وکاربردی بر پایه اخلاق و معنویت، عدالت، و سلامت و نشاط و کارآمدی است. آموزش و پرورش با دامنه وسیعی از نیازها و مناظر نگاه به آن روبرو است. از جهت سلامت و اخلاق نیازها را می توان به نیازهای کاذب و اصیل تقسیم¬بندی کرد. هم از بعد عقلانیت فنی و ابزاری و هم از بعد عقلانیت تفاهمی و فهم مشترک، امروزه کارآمدترین روش تعیین اهداف در برنامههای خرد و متوسط و کلان تعیین معیار و تراز کیفیت زندگی سلامت و اخلاق است. فهم مشترک ایجاب می کند که: مباحثهها و برنامه¬های آموزشی برای حوزه های کاربردی بر اساس مطالعات، بررسی اسناد، یافتهها و در مراحل بعدی بازدیدهای موردی و نیازسنجی از خبرگان و متخصصان و شهود هماندیشان و سرانجام تهیه برنامه¬های باانعطاف وبرگشت پذیر صورت پذیرد. در مورد عقلانیت تفاهمی مشترک باید اضافه کرد که برای پرهیزاز انضباط خشن، به سوی فضای چندصدایی حرکت کنیم. برنامه های ملی، سند ملی و سند چشم انداز، با کاربرد فهم مشترک می توانند به تنوع الگو مجهز شوند و از فقر الگو رهایی یابند. در علوم انسانی و تربیت در کار پردازش و تولید آموزش و کمک به "علمبودگی" آن، همه حق دارند مشارکت کنند و گام اول فهم مشترک و وفاق،" ¬درک وجودی" دیگران است. کلیه گروه های "حاشیه ای" که غالباً آسیب دیدگان سختی و خشونت، زمختی ساختارها یا ناکارآمدی سبکهای زندگی و تنگنای هنجارهای اجتماعی- فرهنگی و دیوان سالاری هستند، درکنار مصادیق آموزش و پرورش استثنایی، توان یابان (معلولان)، مردم عادی، فیلسوفان،خبرگان ،ارزشیابان صاحب نظران زیست محیطی و متفکران اجتماعی و اخلاقی ، منابع غنی سازی نظری و کاربردی علوم انسانی و تعلیم وتربیت به شمار . انتظار می رود این راه به روش عقلانیت تفاهمی ، فهم مشترک و تحلیل"چند منطقی" و نقد واقع بینانه، فرآیند بهسازی به طور رضایت بخش تری تسهیل شود.
صدیقه سالم، عفت عباسی، باقر غباری عناب، علی حسینی خواه،
دوره ۲، شماره ۶۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی تکمیلی برای دانش آموزان با اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی در مدارس ابتدایی ایران در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول که طراحی الگو با استفاده از روش داده بنیاد بود ، داده ها ی خام از بررسی اسناد، کتب و منابع آنلاین معتبر مرتبط با موضوع که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند، و همچنین مصاحبه با متخصصان روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، به دست آمد. داده ها با رهیافت کدگذاری نظام مند تحلیل و الگوی مورد نظر استخراج شد. نیازهای ویژه دانش آموز در راس این الگو قرار گرفت. بر اساس این الگو سازماندهی اهداف و محتوا برای دانش آموزان مورد نظر دستخوش تغییراتی خواهد شد، تاکید بیشتری بر برخی از اهداف صورت می گیرد و لازم است در قالب محتوای مهارت آموزی، به نیازهای ویژه این دانش آموزان پاسخ داده شود. همچنین بر کنترل جدی محرک های فضای آموزشی، تعبیه فضای تمرکز برای تدریس، انجام تکالیف و ارزیابی ها، حذف محدودیت های زمانی ، استفاده از روش های آموزشی که فعالیت و تعامل بیشتری را می طلبد، کاستن از حجم واحدهای درسی، تکالیف و ارزیابی ها و ارائه یا دریافت این موارد در قالب هایی جذاب و متنوع مانند نرم افزارها تاکید شد. در مرحله دوم که بررسی اعتبار الگو با استفاده از روش دلفی بود، میزان توافق متخصصان روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند ۹۶,۸۷ درصد برآورد شد.
زهرا بهروزی امین، لطف اله عباسی سروک، معصومه صمدی، حمیدرضا رضازاده،
دوره ۲، شماره ۶۶ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
این پژوهش با هدف"اعتبارسنجی ابعاد، مولفه ها و شاخص های مشارکت مدارس در اجرای زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش"، اجرا گردید. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر دادهها آمیخته اکتشافی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه، بر مبنای نظریه داده بنیاد و به روش پیمایشی مقطعی انجام شده است. در این راستا و پس از شناسایی و تاکید ابعاد، مولفه ها و شاخص ها در بخش کیفی، در نهایت ۶۱ شاخص در قالب ۱۷ مولفه و ۶ بعد از طریق جامعه آماری پژوهش در مرحله کمی که شامل ۴۰۰ نفر از مدیران مدارس دوره دوم متوسطه شهر تهران بود، با نمونه آماری ۱۹۶ نفر(۱۳۸ مدیر زن و ۵۸ مدیر مرد) اعتبارسنجی شد، که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسشنامه مورد نظر را تکمیل نمودند. براساس نتایج تحلیل عاملی تاییدی، ۶۱ شاخص این پژوهش در قالب ۶ بعد قلمرو مشارکت: مبنای مشارکت، سطح مشارکت، فرم مشارکت، حدود مشارکت و درجه مشارکت، مورد تایید قرارگرفت.
لذا باتوجه به نتایج پژوهش مذکور، الگوی حاضر می تواند به عنوان راهنمای عمل مدیران مدارس دوره متوسطه درراستای عملیاتی نمودن برنامه های زیرنظام راهبریومدیریت سند تحول بنیادین آموزشوپرورش به شیوهای نوآورانه مورداستفاده قرارگیرد تا در فرایند اتخاذ تصمیمات با بهرهگیری از خردجمعی و جلب مشارکتهای همگانی، عمل نموده و مشارکت جویی را در تمامی ابعاد محیط آموزشی، مدنظر قراردهند.
دکتر شهرام رنجدوست، خانم نعیمه قاضیپور، خانم اشرف حسن زاده، خانم حکیمه بداقی،
دوره ۲، شماره ۷۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده